متن آهنگ راه نجات از رضا پیشرو و سوگند
Black & White Text
درباره وبلاگ


سلام بچه ها دیگه چ خبر؟من قبلا ی وب دیگم داشتم ولی بستنش حدودا 1 سالو خورده ای داشتمش ولی دیگه چی کار کنیم دیگه........اسمش flyrockangelsبود.........اگه شناختی برای حمایت ازم تبادل لینک کن نظر بده و ثبت نام کنید راسی دیگم به جز متن چیزی نمیزارم که ببندنش.....قربون همتون با معرفتا

پيوندها
فروش تکست رپ
ردیاب جی پی اس ماشین
ارم زوتی z300
جلو پنجره زوتی

اگه دوست داری آمارت بره بالا و از آهنگایه جدید که تکستشون میاد خبر دار باشی تبادل کن..........راسی خواسی بم بگو با چه اسمی لینکت کنم









نويسندگان
Helia

آخرین مطالب


 
چهار شنبه 23 اسفند 1391برچسب:, :: 20:37 :: نويسنده : Helia

 امروز تصمیمی گرفتم/پس از چیزی نوشتم

 که تو دنیای من نیست/ رویای رنگی نیست
 تو بیمارستان بخش گل های غمگین/افرادی که میترسند برن سراغ تقویم
 مردی منُ صدا زد/شروع کرد به گریه
 انگار منُ شناخته بود/شروع کرد به غصه گفتن
 گفت هر کاری کردم زنم یمونه زنده/به هفته ی دیگه مهمون این زندونِ زشته اینجاست
 تموم زندیگیمو فروختم به عشقش/بهترین رتبه رو داشت بهترین مادره
 وقتی با هم بیرون رفتیم ار درِ اون محیط/چشمای من دومین همسر اونو دید
 اونا داشتم می رفتن به گورستون/جلوی من بحثشون شد سرِپول گورِخالی
 زنش از پنجره ظل زده بود رو به پایین/مرد اونو نگاه کردُ رقت توی ماشین


 وقتی چشات بازه بازه / نمیتونی ببینی یه راه تازه
 .قتی تاریکی تو راهت باشه/می بینی روزاتُ تو ماه کامل
 جاده ی ماه به آفتاب/ تجاتِ وُ تنها راه به بالاست
 میرسی به نور کامل / اگه دست های تو باشه باهاش

 

 خیلی آروم برگشتم به طبقه ی بالا/اونجا شلوغ شده بود با اربده ی تارا
 سعی کردم جمعیتُ پراکنده کنم/بهم گفت ارزو های من براورده شدن
 بچمو که دادامش به پرورشگاه/زنم هم تنهام گذاشت به خاطر چند حط اشکال
 به خاطر ترهم رضا اینجا اومدنِ نوید/از وقتی مریض شدم بودم تو بدنش غریب
 هیچ وقت ار دیدن غروب نمی ترسیدم/رفت به سمت پرستارا گفت میبخشینم
 وقتی گفتن اره اولین بار خندید/گفت زندگی منُ برد با کمترین نامردی
 هم درکش میکردم/هم درکش نمی کردم
 چیزی از دردش نمی فهمم/ولی ایمانُ میشناسم
 امیدُ میشناسم/ شاید من بتونم نجاتش بدم با این
 باور
 که خداوندی هست مهربون تر از تصور/از اون شب کتاب مقدس اونحا ورق خورد
 اوضاع تقریبا عوض شد/ اون ایمانُ می قهمید
 صبح ها صورتِشُ آرایش میکردُ میخندید

 

 وقتی چشات بازه بازه / نمیتونی ببینی یه راه تازه
 .قتی تاریکی تو راهت باشه/می بینی روزاتُ تو ماه کامل
 جاده ی ماه به آفتاب/ تجاتِ وُ تنها راه به بالاست
 میرسی به نور کامل / اگه دست های تو باشه باهاش


 صورتِشُ آرایش میکردُ میخندید
 من آخر قصه رو میسپرم به تو
 به نظرت کسی که ایمان داشته باشه چه بلایی سرش میاد
 آیا میمره؟نه
 اون که ایمان داره همیشه زندست همیشه
 ای خداوند ای خدایِ زنده تو را شکرت می کنم امروز
 به خاطر وجدت
 به خاطر این که اگر زمین افتادم تو منو بلند کردی ای خداوند
 اگر نا امید بدم تو امیدم بودی ای پدر مرسی که هستی ای خداوند
 تا ابد الاباد

 وقتی چشات بازه بازه / نمیتونی ببینی یه راه تازه
 .قتی تاریکی تو راهت باشه/می بینی روزاتُ تو ماه کامل
 جاده ی ماه به آفتاب/ تجاتِ وُ تنها راه به بالاست
 میرسی به نور کامل / اگه دست های تو باشه باهاش

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: